بی فایده مترادف


بی فایده مترادف صفت فرم

  • بیهوده unavailing, بی اثر, unserviceable بی ارزش، بی ثمر، valueless، ناشایست،، بیهوده، بیکار، خريدند،، bootless، feckless، غیر قابل استفاده، نا امید کننده.
  • عجیب اسراف، profligate، improvident spendthrift، ولخرج، گستاخ، thriftless, مخرب, میگردد، پر هزینه است، nonproductive.
بی فایده لینک های مترادف: بی اثر, مخرب,

بی فایده مترادف،