تامل مترادف
تامل مترادف فعل فرم
- اندیشیدن در نظر تفکر، معنویت، مطالعه، الهه شعر و موسیقی، منعکس کننده، فکر، بیش از mull، عمدی.
- زل زل نگاه کردن بررسی چشم، مشاهده، ببین، همکار، نگاه، خیره نگاه کردن.
- قصد طرح پیشنهاد، نظر، پیش بینی، نگاه به جلو به، انتظار، پیش بینی.