تحت تاثیر قرار مترادف


تحت تاثیر قرار مترادف صفت فرم

  • حرکت، لمس کردن، تکان دهنده اخلال تلخ گیج، heartrending.
  • مصنوعی الکی، جعلی، ساختگی جعلی، شام، نادرست، put-on، فرض، جعلی، غیر طبیعی، ادب، stagy، غیرواقعی، showoff، ساختگی.
  • نقل مکان کرد لمس زده، تحت تاثیر، تحت تاثیر قرار، آشفته، آشفته، ناراحت، مضطرب.

تحت تاثیر قرار مترادف فعل فرم

  • تاثیر لمسی، اعتصاب، رسیدن به علاقه، نفوذ، در نوسان بودن، حرکت، هم بزنید، تحریک.
  • تقلید جعلی، اتخاذ شم، میمون، تقلید، قرار داده، شبیه سازی، تظاهر، فرض، وانمود کردن، تقلبی، بیا.
  • عمل بر، تغییر، تغییر، تغییر، تنظیم، نفوذ، تبدیل، متوسط، شیب، ایجاد انگیزه، بود، بی درنگ.
  • لمس پیوند، هم بزنید، حرکت، رسیدن به نرم کردن، ناراحت، مشکل، سرند.
  • مشخصات ناشر علامت تورفتگی، تمبر، مطبوعات، چاپ، مهر و موم، ثبت نام، حکاکی، شکل، قالب.
تحت تاثیر قرار لینک های مترادف:

تحت تاثیر قرار مترادف،