تحقق مترادف
تحقق مترادف اسم فرم
- consummation دستاورد، رضایت، پایان تحقق، تکمیل، اعدام، اوج، اوج، حصول، نشست، رعایت، روزنامه، تحویل.
- اخذ، اکتساب، کسب درآمد، سود، حصول دستاورد، رسید.
- درک، آگاهی درک، شناخت دانش، بینش، قدردانی، آشنایی.
تحقق مترادف فعل فرم
- به نظر می رسد ظهور به نوبه خود، شکل گرفتن، به تصویب نهایی، فرم، تجسم، reify، بنظر اوردن، مجسم، جانبخشی می کنیم.
- مسلما پایان برآورده، اثر، effectuate، برای رسیدن، انجام، رسیدن، کامل، مورد، انجام، اجرا، متوجه نزدیک.