تراشه مترادف


تراشه مترادف اسم فرم

  • دیسک, شمارنده, ویفر, نشانه, سکه.
  • قطعه، قطعه، قراضه، تکه، برش، کرک، شکستن، شکستگی، پوسته پوسته شدن، نقص، گسل، کیرینگس، بیت، علامت، دندانه.

تراشه مترادف فعل فرم

  • کرک شکستن، شکستگی، کاهش، sliver بریدن، پوست کندن، شکستن، قطعه، whittle، نیک، notch، متلاشی شدن، آسیب.
  • کمک شرکت سهم، نیمه رفتن، رفتن هلندی، اشتراک، اهدا، ante.
تراشه لینک های مترادف: دیسک, شمارنده, ویفر, نشانه, سکه,