ترک مترادف


ترک مترادف اسم فرم

  • اجازه، مجوز، مجوز، آزادی، تحریم، رضایت، کمک هزینه، تحمل، طاقت.
  • مرتضوی،، تعطیلات، خروج، زنگ تفریح، تعطیلات، نبود.

ترک مترادف فعل فرم

  • برو ترک، ترک، حرکت در رفته است، خروج، مندرج، بازنشسته، استعفا، ترک، برداشت، کوچ کردن.
  • بس بجنگيد، تسلیم، نفی ترک، قطع، رها، ترک، توقف، رها، نتیجه گیری، توقف.
  • ترک برو ترک، رها، خروج، برداشت، ناپدید می شوند، محو، حالا، بازنشسته، عقب نشینی، فرار، تخلیه، روشن کردن.
  • ترک برود، ترک را خاموش، برو، برداشت، بازنشسته، decamp، حذف، خروج، رها، رها، رها، تقسیم.
  • داد تا رها abjure، مخدوم، ترک، اشکال، نمی پذیرند، renege، disavow، ارسال، تسلیم، بازنشسته، کناره گیری کند، forswear، چشم پوشیدن از، رها.
  • داد، محروم، جز غفلت, فراموش, چشم پوشی، چشم پوشی، بی اعتنایی، خفیف، نخواهند رفت، rebuff.
  • منحرف متفاوت متفاوت، واگرا، پرت شدن، منحرف، veer، منحرف، روشن، خم، ولگرد، راندگی، گمراه، سرگردان.
ترک لینک های مترادف:

ترک مترادف،