تشدید مترادف


تشدید مترادف اسم فرم

  • دلخوری.

تشدید مترادف صفت فرم

  • مزاحم، تحریک کننده، پر دردسر، مزاحم، تحریک، pesty، exasperating، دشوارترین، مجبور، نفرت انگیز، ناخوشایند، نگران کننده، خسته کننده، nettling.

تشدید مترادف فعل فرم

  • افزایش تشدید گسترش، پهن، بزرگ، بالا بردن، تقویت، گام تا، ساخت تا، تشدید، بدتر، تیز، تعمیق، بزرگ.
  • بدتر را تشدید کند تشدید، گزافه گویی، بالا بردن، تاکید، اضافه کردن به، تعمیق، بزرگ.
  • تحریک کردن تحریک، تحریک، irk، زحمت مغشوش، برهم زدن، نق نقو، اذیت کردن، exasperate، گزنه، خشم، رنجانید، مغشوش.
  • تعمیق بالا بردن، تقویت، افزایش، تشدید گام تا، تمرکز، تسریع، شتاب، تشدید، تیز، تیز کردن، تشدید کند، مبالغه، تقویت، تاکید.
  • سخت، عادت دادن, اشنا, مانوس شدن, acclimate, استفاده می شود به فصل، خلق و خوی، anneal، caseharden، تقویت، نظم و انضباط.
تشدید لینک های مترادف: دلخوری,

تشدید مترادف،