تف مترادف


تف مترادف اسم فرم

  • spittle، بزاق، خلط، یاوه، قطره قطره، گلیز، صدا زدن، فوم.

تف مترادف فعل فرم

  • expectorate با فشار خارج کردن، salivate، slaver، خرده خرده پیش بردن یاوه سرایی کردن، slobber، فوم، froth.
تف لینک های مترادف: