تقاضا مترادف
تقاضا مترادف اسم فرم
- ادعا می کنند، اولتیماتوم حکم مصادره شرط ضمن عقد exhortation exaction تماس سفارش درخواست تجدید نظر اخاذی هدف، کت و شلوار.
- مجموعهای مازاد، superabundance، زیاده روی در توليد، سیل، سیل، احتقان، از جایگزینی گلیکوژن، اشباع، redundance، superfluity.
تقاضا مترادف فعل فرم
- اصرار ادعا دادخواست، خواستار، فشار، برای، درخواست، به دنبال، شکایت، adjure، مصادره، امر، دقیق، importune، سفارش.
- نشستم surfeit بلاغی, stuff, خودرا برای امتحان اماده، پیچ، پر، استنشاق، گرگ.
- نیاز نیاز خواهید، ضروری، فراخوان، نبود.
- کریسمس, سیل, بیش از حد، تخلیه، تخلیه, surcharge.