تلو تلو خورنده مترادف


تلو تلو خورنده مترادف صفت فرم

  • خیره شدن، اشتباه، لرزان، وضعیتی، متناوب، سرگیجه، swaying, خراشیده، لرزان، پانچ مست و punchy می شود.
تلو تلو خورنده لینک های مترادف: