تماشاگر مترادف


تماشاگر مترادف اسم فرم

  • onlooker بیننده، شاهد عینی، بیننده، bystander، theatergoer، ticketholder, گردشگر, سرپرست پیاده رو، kibitzer، rubberneck.
تماشاگر لینک های مترادف: