جداگانه مترادف


جداگانه مترادف صفت فرم

  • متمایز فردی، گسسته، جدا، unconnected disunited، unjoined، طلاق، جدا شده، قطع، ناپیوسته، خاص، تک، ازاد، قطع، از هم جدا.

جداگانه مترادف فعل فرم

  • تقسیم، بیا demarcate بین, تشخیص، پارتیشن های متضاد در اوردن، بخش، مداخله، بیگانه، disunite، disjoin، sunder، قسمت، در مجموعه، برابر، estrange، طبقه بندی، مرتب کردن، تخصیص.
  • شدید، قطع، اشک، sunder، شکستن، قطع، جدا، قسمت، disjoin، disunite، cleave، طلاق، تقسیم، dissociate، unyoke، rive، قطعه، تعداد، خلاص.
  • منزوی جداسازی الک، فیلتر، صفحه نمایش، از بین بردن، جمع اوری کردن، انتخاب، کنار، انتخاب کردن، حذف، انتزاعی.
جداگانه لینک های مترادف:

جداگانه مترادف،