جدید مترادف
جدید مترادف صفت فرم
- ، تازه، تکراری renascent, تولد, دوباره مدرن، تازه بازسازی، مرمت، بازسازی، بازسازی، دوباره، بازسازی.
- بیشتر, اضافی, اضافه, تازه, بیشتر اضافی و تکمیلی، قطعات یدکی.
- روز دقیقه، مد روز اخیر، مدرن، modernistic، آخرین، فعلی، رمان، تازه، سبز، ازدواج، باکره، پیوست، صدرى، با نام تجاری جدید.
- نا آشنا، ناشناخته، بی سابقه و بی سابقه، نا معلوم، به ناشناخته، دور، نورانيّت, امتحان, اخیر.