جست و خیز مترادف


جست و خیز مترادف اسم فرم

  • شوخی، antic escapade ماجرا dido چکاوک ورجه ورجه کردن اور jape ترفند شوخی شادی, ولگردی و قانونی شکنی.
  • هاپ محدود، جهش، بهار، gambol caper، پرش، گام، سفر، prance، frisk.
  • پرش پرش جهش، بهار، gambol، prance، هاپ، caracole، محل جولان، frisk، سفر، محدود.

جست و خیز مترادف فعل فرم

  • decamp پیچ فرار کردن، گریز، لیز خوردن، ترک، با حداکثر سرعت دویدن، فرار، ترک، دور، اشکال بدست آوردن.
  • هاپ پرش، caper، prance frisk، جهش، محدود، gambol.
  • گلوله کمانه دار زدن، skitter، تلنگر، گزاف گویی، خامه ای، ترمز ماشین، نگاه.
جست و خیز لینک های مترادف: ولگردی و قانونی شکنی,

جست و خیز مترادف،