جوانه زدن مترادف


جوانه زدن مترادف اسم فرم

  • جیر جیر، پیپ، chirrup، جیر جیر توییتر، twit، صدای جیر جیر، chirr، trill، صدا، سر و صدا.
  • زیرچشمی نگاه کردن.

جوانه زدن مترادف فعل فرم

  • chirp cheep، پیپ، chirrup، جیر جیر توییتر، twit، صدای جیر جیر، لوله، chirr، trill، warble، آواز خواندن.
  • جوانه جوانه توسعه، رشد، فشار بالا، شلیک، vegetate، burgeon، pullulate.
جوانه زدن لینک های مترادف: زیرچشمی نگاه کردن,