جوانه مترادف
جوانه مترادف اسم فرم
- منبع مقدمات، ریشه، دانه، منشاء هسته، آغاز، جنين، رحم، اصل، بهار، سرچشمه.
- میکروب، میکروارگانیسم، باکتری، اشکال، ویروس، پاتوژن، عفونت.
جوانه مترادف فعل فرم
- burgeon.
- جوانه gemmate ساقه، burgeon، vegetate، جوانه، شکوفه، شکوفه، گل، برگ.
- جوانه جوانه ساقه، burgeon، شکوفه، vegetate، پشت سر هم جلو، بهار، ظهور، رشد، قارچ، رونق، شکوفا، رشد، موم.