جوانی از سر گرفتن مترادف


جوانی از سر گرفتن مترادف فعل فرم

  • احیای تقویت نیروی تازه دادن، تازه، بازیابی، تمدید، روح، انرژی، بازسازی، برگرداند، revivify، recondition، تعمیرات اساسی.
جوانی از سر گرفتن لینک های مترادف:

جوانی از سر گرفتن مترادف،