جیغ وداد بازی کردن مترادف
جیغ وداد بازی کردن مترادف اسم فرم
- walkover, walkaway, pushover، ضربه محکم و ناگهانی، رفت و برگشت, پیروزی, فتح.
- ورجه، gambol، horseplay، جست و خیز، rollick، چکاوک، سرگرم کننده، ورزش، بازی.
جیغ وداد بازی کردن مترادف فعل فرم
- برنده برنده دست پایین، موفقیت را به قتل، پیروزی، تسخیر، نمره.
- ورجه ورزش، بازی، gambol، frisk caper، disport، قطع، rollick، اسب.