حذف مترادف


حذف مترادف اسم فرم

  • جابه جایی دررفتگی، برداشت، ديده، انتقال dislodgment گیره، اولیه،، پيوند, جابجایی, حمل و نقل، کرایه گاری، حک، انسداد، حذف.
  • حذف، اخراج، رد، محرومیت، سرکوب، لغو، حذف.
  • خالی وقفه شکاف، شکستن، گذشت، شاید، سوراخ، عدم.
  • عزل ousting براندازی شلیک طرد تخلیه اخراج dethronement اخراج، تبعيد.
  • غفلت، نظارت بر بی اعتنایی سهل انگاری فرض شرایطی استثنا کوتاهی طرد، شکست.

حذف مترادف فعل فرم

  • اخراج، جابجایی، خارج، بیرون راندن، امر، برکناری، خلع، محو، exile، اخراج، تخلیه، آتش، دراز، بیرون، گزاف گویی، گونی، می تواند.
  • ترک غفلت، چشم پوشی، چشم پوشی خفیف، بی اعتنایی، فراموش، دور زدن، جست و خیز، دست، جز، محروم کردن، اجازه رفتن، elide.
  • خلاص شدن از شر از انجام دور با پاک کردن، elide، extirpate، معدوم کردن، لغو، محو کردن، تمیز، از بین بردن، از بین بردن، پاکسازی، خنثیسازی، دور انداختن، حذف، expunge.
  • دور دور حرکت را خاموش، ترک، بیرون، انتقال، نقل مکان، جابجا کردن، انباشتگی، برداشت، راندن، توان، برهانیم، حمل دور.
  • را استخراج بیرون، تکان شدید و سخت، پاک، الک، سیتا، فشار، قطع، جدا، جدا، قطع، شدید، اصلاح، ساده.
  • را داد، لغو، حمله، پاک کردن، از بین بردن، expunge، سانسور، expurgate، معدوم کردن، که حذف کاشی، abridge، elide، مختصر کردن، blip.
حذف لینک های مترادف: جابجایی,

حذف مترادف،