حمایت مترادف
حمایت مترادف اسم فرم
- بی اعتنایی presumptuousness hauteur، imperiousness، noblesse oblige، superciliousness، خود خوشنودی، haughtiness، snobbery، cockiness، اهانت، استکبار.
- حمایت حمایت حمایت، ارتقاء، پیشرفت، تشویق، کنفرانسی، کمک، کمک، abetment، مراقبت، قهرمانی، رکاب.
حمایت مترادف صفت فرم
- حفظ ثبات توازن، تقویت، حمایت، درودی، ترمیمی، دارای خاصیت درمانی نیرو.