خاردار مترادف


خاردار مترادف صفت فرم

  • انتقادی تند و زننده، اسید acidulous، خصمانه، مضر، متوسط، بی عاطفه، توهین، برش، catty، فحاش، bitchy.
  • خار خاردار، خاردار، اشاره کرد، ناهموار، مشخصی، قلاب، دو، bristly، spurred، briary، brambly.
خاردار لینک های مترادف:

خاردار مترادف،