خالص مترادف


خالص مترادف صفت فرم

  • العربي کساني unmixed، اصلاح نشده، گدازنده، بکر، روشن، تمیز، خالقشان، همگن، مستقیم، بی عیب و نقص، unimpaired، بی عیب.
  • صالح بالا فکر بی تقصیر، کامل، مناسب، سالم و بی خطر، اخلاقی، صمیمی، صادقانه، unimpeachable، راست، نمونه بی گناه، بی عیب و نقص.
  • نظری تفکری، چكيده، فرضی متافیزیکی، ایده آل، رویایی، اساسی، ریاضی.
  • پاکدامن بی گناه، ساده، فضیلت، دست نخورده پاک،، طاهر، lilywhite، حاکمیتِ دست نخورده unworldly، maidenly.
خالص لینک های مترادف:

خالص مترادف،