خرابه مترادف


خرابه مترادف اسم فرم

  • ریزه، باقی مانده، کالای، آثار، سطل زباله، wrack، شناور، قطعات، زباله، قلوه سنگ، ناخواسته، زباله، خرابه، باقی می ماند, کشتی سنگین و کندرو، پوسته، خراب.
خرابه لینک های مترادف: