خنثی مترادف
خنثی مترادف صفت فرم
- uninvolved بی طرفانه بی طرفانه، evenhanded، غیر متشکل نظامی، nonaligned، غیروابسته، منصفی, بگمارند، خراب، دور، جدا، از راه دور.
- بی تفاوت، متوسط، middling، نامعلوم نامشخص نا مشخص، تعریف نشده، نا معلوم، مردد، unformed.