خود مترادف
خود مترادف اسم فرم
- فردیت شخصیت، هویت، طبیعت بودن، جوهر، استقلال، separateness، منحصر به فرد، روح، شخصیت، تکینگی، روح، خوی، خصوصیات.
- نفس، من، روان، روح، selfhood، خود، superego.
خود مترادف صفت فرم
- valetudinarian ضعیف ضعیف نحیف، sickly، بیمار، enfeebled، ضعیف، ضعیف و ناتوان، ناسالم، ناتوان، anile، لرزان، irresolute، متزلزل، ناپایدار است.
- اعتماد به نفس.
خود مترادف فعل فرم
- اختیار که نگه، عنوان، حفظ، حفظ، حفظ کرده اند.
- اذعان اعتراف بازپس، اجازه می دهد، گرانت، عملکرد، ادعا، اعتراف.