خویشتن داری مترادف


خویشتن داری مترادف اسم فرم

  • محدودیت پیشگیری از انسداد، محدودیت، محدودیت، circumscription، دستگیری، بازداشت خانگی، حبس، بازداشت، اسارت، سرکوب، انسداد، پس از انقطاع، مانعی بر سر راه، حبس.
  • مهار چک، ترمز، رام، tether دسته سه تایی، بدام انداختن، handcuff، خفتبار، محدود، پوزه بند، gag، manacle، hobble، نوار.
  • پيشابراه تابو, ممنوعیت, ممنوعیت منع، هشدار، حکم، دخالت، مخالفت، سرزنش، محاصره، تحریم، بدون هیچ.
  • کنترل خود انضباط اعتدال، اعتدال، رزرو، قضاوت، هوشیاری، اراده، استحکام، وقار، self-possession، levelheadedness، آرامش، می­رسد، کرامت، داغ.
  • کنترل خود.
خویشتن داری لینک های مترادف: کنترل خود,

خویشتن داری مترادف،