دانشمند مترادف


دانشمند مترادف اسم فرم

  • پژوهشگر فکری سیج، گورو، دانشمند، اقتدار، متخصص، فیلسوف، solon، اوراکل، نستور.
  • کارشناس سیج، گورو، متفکر، راهنمای مربی، دانشمند، اقتدار، فیلسوف، استاد، جادوگر، متفکر، اوراکل، پیامبر (ص)، پیش بینی.
دانشمند لینک های مترادف:

دانشمند مترادف،