درشت مترادف


درشت مترادف صفت فرم

  • ریگ دار خشن، شنی، دانه دانه میلی، pebbly، ridged، nubby، خارش، پر از دست انداز، ناصاف، ناتمام، خام، خام، homespun، roughhewn.
  • مبتذل, indelicate، ناخالص, boorish, زبر, غیر حساس, loutish, foulmouthed, smutty, خاکی, هرزه، زشت و ناپسند، توهین آمیز، کثیف، ribald، off-color.
درشت لینک های مترادف: مبتذل, زبر, غیر حساس, خاکی,

درشت مترادف،