ردیابی مترادف
ردیابی مترادف اسم فرم
- vestige علامت باقی مانده، ثبت نام، پس، نشانه، نشانه، اشاره، پیشنهاد، نفس، بوی، soupçon، طعم، سایه، قطره.
- دنباله دار بودن.
- می نماید.
ردیابی مترادف فعل فرم
- تحقیق تجزیه و تحلیل، مورد مداقه قرار دادن، تشخیص، سر و گوش آب جستجو، معلوم، کشف، پیدا کردن.
- پیگیری دنباله دنبال، سگ، سایه، شکاری، تعقیب، پیگیری، ساقه، شکار.
- کپی، قرعه کشی، طرح، طرح، علامت گذاری، افز ا ر، توصیف.