سرچشمه مترادف


سرچشمه مترادف اسم فرم

  • خب، fount منبع، منشاء سرچشمه، بهار، مخزن، صندوق، معدن، رزرو، راهابی، ورید.

سرچشمه مترادف فعل فرم

  • ایجاد آغاز اختراع، را، ابداع، اختراع کردن، پیشگام، افتتاح، معرفی، تصور، سکه، آهنگسازی، شروع، بوجود امدن، وضع به.
  • می شود دنیا، بوجود می آیند از، بیرون آمدن مشتق، ساقه، ریشه در، شکل گرفته است، بهار از.
سرچشمه لینک های مترادف: