شانه مترادف


شانه مترادف فعل فرم

  • جستجو زیاد کاوش کردن صیقلی، rummage، تفنگ، الک، شن کش، صفحه نمایش، ضرب و شتم بوته.
  • حمل تحمل مسافت، بسته، حمل و نقل کردن، رعایت، آسانسور، حفظ.
  • فرض کنیم تحمل، قبول، را در پاسخ، تصدیق، اعتراف، قرار داده تا با، خود.
  • پرتاب.
شانه لینک های مترادف: پرتاب,

شانه مترادف،