شاهد مترادف


شاهد مترادف اسم فرم

  • bystander بیننده، onlooker، تماشاگر، ناظر عینی, بیننده، deponent، corroborator، testifier.
  • شواهد شهادت گزینش، گواهی، تایید، رسوب، اعلامیه، اثبات، تاکید.

شاهد مترادف فعل فرم

  • ببینید تجربه، مشاهده، نگاه توجه داشته باشید، متوجه، درک، ببین، مشاهده، سازمان دیده بان، دید، رعایت.
شاهد لینک های مترادف:

شاهد مترادف،