متحیر کردن مترادف


متحیر کردن مترادف فعل فرم

  • تعجب تعجب مات کردن، مبهوت، شوک، دراثر، خیره، بی حس کردن، dumfound، stupefy، flabbergast، مدارا، اعتصاب گنگ.
متحیر کردن لینک های مترادف: