محرک مترادف
محرک مترادف اسم فرم
- سوزش دلخوری، اختلال تشدید، خار، گزنه، نیش، مزاحم، ازار، تحریک، خار، goad.
- محرک bracer، تونیک، مسکر منصرف انجام، بالا، تحریک، انگیزه، انگیزه، خار، انگیزه، fillip، الهام بخش، goad، ضربه، انگیزه.
محرک مترادف صفت فرم
- تحریک کننده تحریک, اخلال, nettlesome, exacerbating, مجبور, سایش دشوارترین مضطرب، توهین آمیز، مشکل، التهاب، disquieting، نگران کننده.