مختصر مترادف


مختصر مترادف اسم فرم

  • خلاصه طرح، خلاصه، رزومه کاری، طرح پیش نویس، précis، بررسی مختصر, هضم abridgment چگالش چکيده کاپیتولاسیون, مظهر.

مختصر مترادف صفت فرم

  • brokendown ویران، ramshackle، زهوار در رفته, فاسد, آسیب دیده, کتک بدتر tumbledown دون کبریتی پوسیده، timeworn، شده از بین برد.
  • brusque کوتاه ناگهانی، تیز، بی ادب، snappish، تند، ترش، بی پرده، کم حرف، unceremonious، مستقیم.
  • ، خسته خسته خسته خسته، فرسوده، ضعف، ضعیف، نحیف، کار، sickly آرژانتين.
  • ، متمرکز مختصر موجز مختصر و مفید، موثر، پرقدرت، قهرآميز، قانع، دارای قدرت و زور، های گرفته شده، compendious، به وسیلهی، خلاصه، قدرتمند.
  • ، کوتاه مختصر و مفید مختصر کوتاه، جمع و جور، خلاصه، موجز، compendious، trenchant، به وسیلهی، epigrammatic سر.
  • مختصر مختصر، مختصر و مفید موجز، کوتاه، کوتاه، مختصر، به وسیلهی، مختصر، خلاصه، ترد، تراکم، فشرده، compendious.
مختصر لینک های مترادف: مظهر, فاسد,

مختصر مترادف،