معتاد مترادف
معتاد مترادف اسم فرم
- عادت، سفارشی، تمرین استفاده قاعده, راه, habitude استفاده از مد شیوه حالت، رواج است.
- معتادی hophead سر، کافی، شیطان، عجایب، جانباز، فن، علاقه مندان، چرم گاومیش، مهره.
معتاد مترادف صفت فرم
- اختصاص داده شده disposed تمایل، علاقه، وسواس، جذب، درگیر.