منسجم مترادف


منسجم مترادف صفت فرم

  • cleaving، یکپارچه، سریع، چسبنده، چسبنده، جمع و جور, برگزاری, متحد متصل، مؤسسهی.
  • سازگار، منسجم، agglomerative، مهم، agglutinating، flocculent، coagulative، ذوب شده، coalesced، چسب.
  • منطقی قابل بیان، سازگار، گویا، منسجم، سازماندهی، سیستماتیک، منظم است.
منسجم لینک های مترادف:

منسجم مترادف،