مهارت مترادف
مهارت مترادف اسم فرم
- adroitness مهارت، چابکی، تسهیلات handiness کنند، لمس، تسلط، کارگيری، استعداد، استعداد، مهارت، تخصص.
- توانایی استعداد تخصص، مهارت، آدرس، هوشمندی، ظرافت، پیچیدگی، مهارت، شایستگی، استعداد.
- هنر پیشه وری کار، métier، تجارت، تلفن، صنایع دستی، بلند، شغل.
مهارت مترادف صفت فرم
- صالح ماهرانه، متخصص، با استعداد، قادر dexterous، خوبی آموزش دیده، قادر، آپارتمان، adroit، ماهر، ماهر و آموخته و واجد شرایط، با استعداد.