مه آلود مترادف


مه آلود مترادف صفت فرم

  • بی مبهم و مه آلود و مبهم و تحریک، تیره، ابر، ابری، تاری، نا معلوم، فیلم، محجبه، معلوم، brumous، لبخند، مبهم، inexact، ابکی.
  • سر در گم اشتباه، خیره شدن، perplexed مبهم، نامعلوم، بهت زده، آشفته، unhinged، befuddled، اسپیسی.
مه آلود لینک های مترادف:

مه آلود مترادف،