نافرجام مترادف


نافرجام مترادف صفت فرم

  • unfruitful بی فایده، شکست خورده، سقط، بیهوده بی ثمر، بی ثمر، unavailing، ناموفق، unrewarding، misdirected، بیهوده، بیکار، بی فایده.

نافرجام مترادف فعل فرم

  • بومرنگ fizzle با صدای تلپ افتادن، شکست، را از طریق سقوط، بنیانگذار، تصادف، دوشیزه قایق، برای هیچ آمده، نا امید، miscarry.
نافرجام لینک های مترادف:

نافرجام مترادف،