نجیب زاده مترادف


نجیب زاده مترادف اسم فرم

  • رهبر ارشد قدرت غول شخص مهم و برجسته، امپراتوری سازنده، vip،، شاهزاده دوک خداوند seigneur grandee کاپیتان بارون تزار، غولهای مغول، nabob شاه.
  • مرد اشراف زاده noblewoman اشراف زاده، اصیل،، نجیب زاده gentlewoman خون آبی grandee بانوی، پروردگار، با تجربه، brahmin همکار.

نجیب زاده مترادف صفت فرم

  • اشرافی، اصیل، wellborn، well-bred، highborn، بالا، والاى، اصیل، اصیل، silk-stocking، genteel.
نجیب زاده لینک های مترادف:

نجیب زاده مترادف،