نرم مترادف


نرم مترادف صفت فرم

  • ، آرام ملایم subdued کم، نقاشی با مداد رنگی، whispery، مدوله شده، dulcet، نوازشگر، مهار، گنگ، murmurous، شیرین.
  • دلسوز، مناقصه، مهربان، warmhearted، مهربان، با ملاحظه، انسانی و نازک دل، احساساتی، به نرمدل، حساس، پاسخگو، خیریه.
  • شل و ول، شل، نا مناسب، ضعیف، نحیف، ضعیف، ناتوان، چربی، بحالت موازنه دراوردن, untrim, لنگی سهل انگار و بی حال.
  • صاف جلوی ظریف مخملی, fleecy, wooly، خزدار فازی کشباف پر مانند، ساتن.
  • مجاز ملایم، سهل انگار زیاده، لیبرال، overindulgent، بخشندگی، laissez-faire.
  • نشکن قابل انعطاف انعطاف پذیر، اسفنجی، doughy، جعل، پلاستیک، انعطاف پذیر، بازده، لشکر.
نرم لینک های مترادف:

نرم مترادف،