هرج و مرج مترادف


هرج و مرج مترادف اسم فرم

  • اختلال سردرگمی، آشفتگی، دوزخ، هياهو disorganization، داد و بیداد، تخمیر، تحریک، هیاهو، دیوانگی.
  • سردرگمی.

هرج و مرج مترادف صفت فرم

  • بی نظم deranged توفانی، اشتباه، پر سر و صدا، آشفته، ناراحت، مبهم، بيشکل، گل الود، topsy-turvy، anarchic، اشوبگرانه مواج.
هرج و مرج لینک های مترادف: سردرگمی,

هرج و مرج مترادف،