هش مترادف


هش مترادف اسم فرم

  • تکان تکان خوردن ظروف سرباز یا مسافر، سردرگمی، هرج و مرج درهم آمیخته, درهم و برهم کردن، چیز درهم و برهم، مخلوط، شامل مجموعهای گسترده، عطر گل.
هش لینک های مترادف: