هل دادن مترادف
هل دادن مترادف صفت فرم
- بازور، ربط، self-assertive، لجوج، مغرور، قاطعانه، ستیز، متمایل به ریاست مابی، brash، جسورانه به جلو bumptious، ناخواسته.
- مشاغل پر انرژی پویا، پرخاشگر، شدید، بلند پروازانه، مصمم، سختکوش، کوشا، بر روی بروید, تند hard-hitting, هدفمند, رانندگی, در را، persevering، سخت کوش، خودش٬.