پاییز مترادف


پاییز مترادف اسم فرم

  • نزول، رها شیرجه جست و خیز کردن، کاهش، کاهش diminution فرونشست زمین، کاهش، نشت، سقوط، سقوط, خراب کردن، سرنگونی، شکست، شکست، کاپیتولاسیون.

پاییز مترادف فعل فرم

  • تسلیم تسلیم ناگزیر،، سرنگونی.
  • رها سقوط، افتادگی، ساج نزول، دست و پنجه نرم، سرنگونی، جست و خیز کردن، شاقول، شیرجه، فرود، کاهش، سقوط.
  • کاهش کاهش فرود، رفته رفته کوچک شدن، کاهش، فروکش کردن، فروکش، مستهلک، تضعیف.
پاییز لینک های مترادف:

پاییز مترادف،