پت مترادف
پت مترادف اسم فرم
- کف زدن سیلی، رپ، آمار، کهنه را نم زدن تلنگر، سکته مغزی، نوازش.
پت مترادف صفت فرم
- facile لیز نسنجیده، صاف، ساده، متعارف، آشنا، عادی، پیش پا افتاده.
- مناسب اتصالات مناسب آپارتمان, apposite بموقع، شسته و رفته, felicitous, خوشحال.
پت مترادف فعل فرم
- سیلی شیر, رپ کهنه را نم زدن، تلنگر، تلنگر، لمس، نوازش، پت، نوازش کردن.