پرتکاپو مترادف


پرتکاپو مترادف صفت فرم

  • سرشار, فراوان, swarming، پر، زمزمه شلوغ، بسته بندی، brimming، متراکم، ضخامت، وز وز، chockfull، تاخت و تاز کردن، glutted،، خزنده ماجرا.
پرتکاپو لینک های مترادف: سرشار, فراوان,

پرتکاپو مترادف،