پر از دست انداز مترادف


پر از دست انداز مترادف صفت فرم

  • jolting خشن ناهموار فنری نامنظم، اندکی متلاطم، jarring ناهموار، پاره پاره، ناهموار، راکی، ناهموار، gnarled، گره دار، درشت، گرانول.
پر از دست انداز لینک های مترادف:

پر از دست انداز مترادف،