پیچ و تاب مترادف
پیچ و تاب مترادف اسم فرم
- تنوع نوع تازگی، شیرین، ترفند، بداهه نوازی، اختراع، حیله، بحث، شماره.
- خم، روشن ذهن تمایل، نگرش، proclivity، تناقض گویی، تعصب، ویژه خویی, foible, خروج از مرکز، هوس، انحراف، vagary، چیز عجیب و غریب.
- منحنی تبدیل خم، کج و معوج، مار، انحراف، پیچ و تاب، حلقه، مارپیچ، کویل، undulation.
پیچ و تاب مترادف فعل فرم
- "اشتباه مخلوط کردن، مبهم، منحرف، تفسیر وتحریف بدجلوه دادن، garble، تحریف، بشویند؛، misstate، رنگ، تغییر".
- squirm writhe، طفره زدن، بی قراری، shimmy undulate، مار، اهسته تکان دادن، حرکت یا کشش ناگهانی، تکان، joggle.
- باد اغوش گرفتن ورق رنگی، wreathe، قرار دادن، ریسمان، تغییر، swathe، تشکیل، جلوه، بافتن، interweave، plait.
- تغییر شکل تحریف، misshape، خودتون پیچ و تاب، سردرگم، زور، دست و پنجه نرم، ورنچس، فشار، sprain.
- فاسد منحرف, deprave, پیچ و تاب و تحریف، آلوده، سم، misguide، تعصب، تعصب، زردی.
- چرخش چرخند، چرخش، روشن، پیچ رول، غلغله، آچار چرخ.